توی تُنگ ماهی‌ی ما، ماهی‌های ورپریده
عکس ماه تو آبِ غلیون، غُل زده، ماهی تکیده

روی رف شعرای حافظ، خط به خط، واژه به واژه
همه‌گی در انتظارِ شبِ یلدا که بپاشه:↓

رو سرِ مردم این شهر، رنگ خوش‌بختی دوباره
واسه ما از تهِ دنیا، عشق‌و سوغاتی بیاره

کدخدای شهر هرت و دود غلیون توی سینه
مشکلات این اهالی، همه‌رو، رو هم می‌چینه

چایی‌ی مفتِ اهالی، توی معده‌های خالی
کدخدا سیره دوباره، وقتشه چایی بیاری

چای قند پهلوی دبش‌و دیزی‌ی به زورِ تیزی
همه‌چی ردیفه این‌جا، نیگاه کن به چه تمیزی

ماهی‌های تنگ شیشه، توی بارون که بشینه
می دونه کسی همیشه، با خودش اون‌جا می‌شینه

می‌دونه که این سیاهی، از یه دستِ پینه‌بسته‌ست
کسی تقصیری نداره، سرنوشت چشماشو بسته‌ست

سایت پاتوق شهر 


موضوعات مرتبط: شهر هرت ، ،

تاريخ : پنج شنبه 14 مهر 1390 | 11:33 | نویسنده : محمد رمضانی پور |
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By VatanSkin :.